آدم بزرگ ، زورگو نمی گردد ، آدم کوچک اســت که پلیـــد و دیو کردار می شــ ـود . حکیم ارد بزرگ
گردن کشان ، خیلی زود ، برده آدمهــای بد کردار می گردنــــ ــد . حکیم ارد بزرگ
ساز نی را بایـــد شکســت ... که نوای غمناک آن ، روان آدم تنــــ ــدرســت را هم بیمار می سازد . حکیم ارد بزرگ
اُرُد شادی را در بی بنــــ ــدوباری نمی بینــــ ــد ، شادی آرزوی پاک آدمیـــان اســت ، همه بایـــد شادی را به یکدیگر هدیــه دهنــــ ــد ، شادی ، برآینــــ ــد مهــر و دوســتــی اســت ، هماننــــ ــد بزم نوروز که خجســته تـــ ـرین جشن هــاســت . حکیم ارد بزرگ
جشن هــای پیـــاپی میــهنی ، دوســتــی و مهــر را در بین مردم زیـــاد می کنــــ ــد . حکیم ارد بزرگ
جشن هــای بزرگ ، انگیزه افزایش باروری و پویـــایی آدمیـــان می شــ ـود . حکیم ارد بزرگ
نادان همیشه از آز و فزون خواهی خویش ، خســته اســت . حکیم ارد بزرگ
شمشیر نادان هــایی که در برابر خـــردمنــــ ــدان می ایســتنــــ ــد ، خودسری اســت و خودســتایی . حکیم ارد بزرگ
برای گرامیـــداشــ ـت یـــاد رفتگان ، گیـــاهی بکاریم ، شیرینی ببخشاییم ، با اشک و سوگواری ، راه به جایی نمی بریم . حکیم ارد بزرگ
خوشبختــی را ، در کاشانه غم پرســتان ، جســت و جو مکن . حکیم ارد بزرگ
فریـــادهــای درونمان ، به ما می گوینــــ ــد که تا چه انــــ ــدازه ، از خویشــ ـتن خویش دوریم . حکیم ارد بزرگ
کسانی که سازنــــ ــده و درمانگر هســتنــــ ــد ، کارشان را با فریـــاد و غوغا پیش نمی برنــــ ــد . حکیم ارد بزرگ
فریـــادهــای دردناک و ســتمــدیـــده ، شمشیرهــاییســت که هــر آن ، به گونه ای بر روان ســتمگران فرود می آینــــ ــد . حکیم ارد بزرگ
بدهکار ، فر و جایگاه خویش را به بازی گرفته اســت . حکیم ارد بزرگ
ریشه آدم هــای سســت بنیـــاد ، هماننــــ ــد نی هــای مرداب ، لرزان اســت . حکیم ارد بزرگ
پنجشنبه 23 بهمن 1393 ساعت 20:36